
دکتر نسیم بلوچ اظهار داشت که هیچ گونه سرمایه گذاری یا پروژه ای توسط کشور های خارجی در بلوچستان بدون رضایت ملت بلوچ پذیرفته نخواهد شد. برای ما فرقی نمیکند که کدام کشور تلاش دارد منافع خود را تحمیل کند؛ چه قدرت های منطقهای باشند، چه جهانی. هیچ دولتی حق ندارد برخلاف خواست ما از سرزمین مان بهره کشی کند. منابع و ثروت بلوچستان متعلق به ملت بلوچ است و تنها ما هستیم که باید تصمیم بگیریم چگونه از آن استفاده شود.
وی این سخنان را در هفتمین کنفرانس بینالمللی بلوچستان که در ژنو برگزار شد، بهعنوان رئیس «جنبش ملی بلوچ» (BNM) بیان کرد. او با اشاره به تاریخ گفت که بلوچستان زاده تاریخ معاصر نیست، بلکه هویت مستقل آن از دیر باز وجود داشته است؛ حاکمیت و روابط قرار دادی آن پیش از شکل گیری کشور پاکستان وجود داشت. جایگاه مستقل ملت بلوچ از سوی مقامات استعماری بریتانیا و خان کلات (رهبر ایالت بلوچ کلات) در قالب توافق نامه های رسمی به رسمیت شناخته شده بود.
او خاطر نشان کرد که در سال ۱۸۷۶، بریتانیایی ها با خان بلوچ معاهده ای امضا کردند که در آن بلوچستان به عنوان یک دولت مستقل تحت کنترل بریتانیا شناخته شد، با مسئولیت های محدود در حوزه سیاست خارجی و دفاعی. نکته مهم این است که بریتانیا هرگز بلوچستان را به قلمرو خود ملحق نکرد، و آن را جزئی از هند بریتانیا ندانست. رابطه میان دو نهاد سیاسی جداگانهای بود که با معاهده به هم مرتبط شده بودند.
دکتر نسیم بلوچ گفت: «زمانی که بریتانیا در سال ۱۹۴۷ از منطقه خارج شد، بلوچستان در تاریخ ۱۱ اوت ۱۹۴۷ (چند روز پیش از تشکیل پاکستان) استقلال خود را اعلام کرد. برای مدتی کوتاه اما مهم، بلوچستان به عنوان یک دولت مستقل عمل کرد؛ با پارلمان خود، سیاست خارجی مستقل و فعالیتهای دیپلماتیک.»
وی ادامه داد: «اما در ۲۷ مارس ۱۹۴۸، پاکستان به بلوچستان حمله کرد و آن را اشغال نمود. این الحاق اجباری در حالی صورت گرفت که هر دو مجلس پارلمان کلات (مجلس بالا و پایین) هرگونه پیشنهاد برای پیوستن به پاکستان را رد کرده بودند. این اقدام تهاجمی بلافاصله مقاومت مردمی را به دنبال داشت. ملت بلوچ هرگز ادعای پاکستان بر سرزمین خود را نپذیرفته است. ما الحاق سال ۱۹۴۸ را صرفاً یک اشغال غیرقانونی میدانیم.»
رئیس جنبش ملی بلوچ افزود که پس از اشغال بلوچستان توسط پاکستان، موجهای مقاومت و مبارزه برای آزادی از سال ۱۹۴۸، ۱۹۵۸، ۱۹۶۲، ۱۹۷۳ و اوایل دهه ۲۰۰۰ آغاز شدهاند. دولت پاکستان در پاسخ به هرگونه مخالفت، از نیروی نظامی گسترده، بازداشت های وسیع، سانسور شدید و بهره برداری اقتصادی استفاده کرده است. بهویژه در دهههای اخیر، نقض حقوق بشر در سطح نگرانکنندهای شدت یافته است. سازمانهای بینالمللی مانند عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر، مواردی همچون ناپدید شدن اجباری، قتلهای فراقانونی، شکنجه در بازداشتگاهها، کشف گورهای جمعی و سرکوب وحشیانه فعالیتهای سیاسی مسالمتآمیز را مستند کردهاند.
او افزود: روزنامهنگاران، دانشجویان، اساتید و فعالان بیشترین هدف این سرکوبها قرار گرفتهاند. هزاران نفر هنوز در سلولهای شکنجه پاکستان مفقود هستند و خانوادههای آنها در رنج بهسر میبرند. امروز، بلوچستان به یکی از مناطق بهشدت نظامیشده جنوب آسیا تبدیل شده و مردم آن قربانی خشونت شدهاند، در حالی که منابع طبیعی گسترده آن — از جمله گاز، طلا، مس و سواحل استراتژیک — در حال غارت شدن و فروخته شدن به جهان است. این مناقشه بسیاری از خانوادههای بلوچ را آواره کرده و بسیاری از آنها اکنون در تبعید به سر میبرند.
در این شرایط، ما از جامعه جهانی میخواهیم که بنیان تاریخی حق حاکمیت بلوچها و ماهیت مورد مناقشه ادعای پاکستان را به رسمیت بشناسد. ما از سازمان ملل میخواهیم هیئتی حقیقتیاب به بلوچستان اعزام کند تا موضوعاتی نظیر ناپدید شدنهای اجباری، گورهای دستهجمعی و دیگر نقضهای حقوق بشر را بررسی کند. ما خواستار بررسی اقدامات پاکستان از منظر حقوق بینالملل انسانی و حقوق بشر هستیم. در رأس همه، ما خواستار بهرسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت ملت بلوچ هستیم — همانطور که در منشور سازمان ملل و سایر اسناد بینالمللی ذکر شده است — حقی که مربوط به اشغال تاریخی و سرکوب کنونی است.
دکتر نسیم بلوچ گفت: «مسئله بلوچ صرفاً یک مطالبه سیاسی نیست، بلکه موضوع اصلاح تاریخی و رعایت قانون است. مبارزه ما بهمنظور بیثبات کردن منطقه نیست، بلکه تلاشی برای یافتن راهحلی عادلانه، صلحآمیز و پایدار مبتنی بر عدالت، پاسخگویی و حق ملتها برای تعیین سرنوشت خود است.»
در پایان، وی تأکید کرد: «جامعه بینالمللی مسئولیت اخلاقی و قانونی دارد که به مسئله بلوچ توجه کند. یک رویکرد منصفانه و اصولی در قبال بلوچستان نه تنها برای اجرای عدالت ضروری است، بلکه برای صلح و ثبات پایدار در جنوب آسیا نیز اهمیت حیاتی دارد.»